English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (6893 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
odd electron U الکترون منفرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unattached U منفرد
singular U منفرد
single U منفرد
solitaire U منفرد
solitaires U منفرد
isolate U منفرد کردن
isolates U منفرد کردن
isolating U منفرد کردن
single shot U گلوله منفرد
single unit U یکان منفرد
singular matrix U ماتریس منفرد
individualization U منفرد سازی
isolated footings U شالودههای منفرد
sole arbitrator U داور منفرد
singular point U نقطه منفرد
nonsingular matrix U ماتریس غیر منفرد
individual units U یکانهای منفرد یا مجزا
simm U مجموعه حافظه افزودنی منفرد
isolated pawn U پیاده ایزوله یا منفرد شطرنج
single in line memory module U مجموعه حافظه افزودنی منفرد
zoon U هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
individualizing U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
apostrophe U درجمع بستن اعداد یا حروف منفرد مثل s"S و s"7
individualising U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
apostrophes U درجمع بستن اعداد یا حروف منفرد مثل s"S و s"7
individualised U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
haplosis U تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
dot pitch U فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
multidrop line U پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
electron donor U الکترون ده
traces U رد الکترون
coelectron U هم الکترون
traced U رد الکترون
trace U رد الکترون
negatron U الکترون
isoelectronic U هم الکترون
electron U الکترون
electrons U الکترون
high energy electron U الکترون پر انرژی
electron tube U لوله الکترون
electron volt U الکترون ولت
electron transition U انتقال الکترون
electron trajectory U مسیر الکترون
electron spin U اسپین الکترون
electron spin U تنیدگی الکترون
electron shell U پوسته الکترون
electron recoil U بازگشت الکترون
electron flow U سیلان الکترون ها
electron focusing U تمرکز الکترون
electron injector U الکترون افکن
electron jump U پرش الکترون
electron mass U جرم الکترون
electron multiplier U افزاینده الکترون
electron orbit U مسیرگردش الکترون
electron pair U زوج الکترون
electron transition U عبور الکترون
electroneutrality U الکترون خنثایی
electrophile U الکترون دوست
free electron U الکترون ازاد
valence electron U الکترون والانس
secondary electron U الکترون ثانوی
mass of the electron U جرم الکترون
photo electron U فوتو الکترون
photo electron U الکترون نوری
outer shell electron U الکترون بیرونی
nonbonding electron U الکترون ناپیوندی
outer shell electron U الکترون رسانایی
valence electron U الکترون رسانایی
isoelectronic ions U یونهای هم الکترون
free electron U الکترون غیرپیوندی
valence electron U الکترون فرفیت
initiating electron U الکترون اغازگر
inner shell electron U الکترون درونی
primary electron U الکترون اولیه
nuclear electron U الکترون هسته
electron affinity U الکترون خواهی
conduction electron U الکترون رسانایی
charge of the electron U بار الکترون
electron concentration U غلظت الکترون
bound electron U الکترون بسته
electron conduction U هدایت الکترون
electron decay U تجزیه الکترون
electron decay U اضمحلال الکترون
electron deceleration U دیرکرد الکترون
conduction electron U الکترون رسانش
electron acceleration U شتاب الکترون
electron charge U بار الکترون
electron beam U شعاع الکترون
electron beam U پرتو الکترون
electron acceptor U الکترون پذیر
electron beam U اشعه الکترون
electron acceptor U پذیرنده الکترون
concentration of electron U چگالی الکترون
electron capture U الکترون گیراندازی
electron avalanche U بهمن الکترون
antibonding electron U الکترون ضد پیوندی
lone electron U الکترون تنها
electron emitter U منبع الکترون
emission U صدور الکترون
electron emission U صدور الکترون
emissions U صدور الکترون
electron beam U باریکه الکترون
electron emmission U انتشار الکترون
electron drift U رانش الکترون
electron energy U کارمایه ی الکترون
electron energy U انرژی الکترون
electronic concentration U غلظت الکترون
density of electron U چگالی الکترون
electron flow U فلوی الکترون
electron diffraction U خمیدگی الکترون
electron distribution U پخش الکترون
electron exchange U تبادل الکترون
electron donor U دهنده الکترون
electron accelerator U شتاب دهنده الکترون
elementary charge U بار الکترون [فیزیک]
rest mass of the electron U جرم ساکن الکترون
free electron model U الگوی الکترون ازاد
lone pair electron U زوج الکترون تنها
bonding electron pair U زوج الکترون پیوندی
supressor grid U شبکه الکترون بند
outer shell electron U الکترون لایه بیرونی
transmission electron micrograph U ریزنگار انتقال الکترون
secondary electron emission U پیل ثانویه الکترون
unpaired electron U الکترون جفت نشده
delocalized electron U الکترون غیر مستقر
lone pair electron U زوج الکترون ناپیوندی
linear accelerator U شتابده خطی الکترون
electron attachment U پیوستگی یا وابستگی الکترون
electron capture detector U اشکارساز الکترون گیراندازی
electron pair U زوج الکترون حفره
electrophilic addition U افزایش الکترون دوستی
electron charge mass ratio U چگالی بار الکترون
electron pair bond U پیوند زوج الکترون
electroosmotic effect U اثر الکترون اسمزی
electron pairing U زوج شدن الکترون
electron paramagnetic resonance U رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron deficient molecules U مولکولهای با کمبود الکترون
electron transit time U زمان عبور الکترون
electron spin resonance U رزونانس اسپین الکترون
electron deceleration U کندی حرکت الکترون
electron orbit U مدار گردش الکترون
electrophilic attack U حمله الکترون دوستی
electron gun U لوله پرتاب الکترون
free electron gas U گاز الکترون ازاد
electron multiplier U فزون ساز الکترون
electron transfer mechanism U مکانیسم انتقال الکترون
electrophilic reagent U واکنشگر الکترون دوست
whisker U کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
picture U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron spin resonance [ESR] U تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
Electron paramagnetic resonance [EPR] U تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
pictures U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron releasing substituent U گروه استخلافی الکترون دهنده
pictured U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
quasi free electron theory U نظریه الکترون شبه ازاد
electrophilic aromatic substitution U استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
electron withdrawing substituent U گروه استخلافی الکترون کشنده
electrosensitive U چاپ با کاغذ حساس به الکترون
photon U تنها یک الکترون تابش شود
left hand rule for electron flow U قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beams U مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beam U مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
statcoulomb [statC] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
franklin [Fr] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electrostatic unit of charge [esu] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electron beam U رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
right hand rule for electron flow U قاعده راست گرد برای جریان الکترون
beam U حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
line flyback U اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
photoemission U خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
klystron U لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
hall effect U شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
beams U حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
photoemissive U مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
flyback U اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
inelastic U spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
phosphor U اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
EBR U ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
i.e.t.s U tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
phototude U لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
antimatter U جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
electronics U شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
electronics U دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
electroluminescence U نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
non interlaced U سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد
Recent search history Forum search
2single gas
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
0نوسان پیچشی در لیزر الکترون آزاد
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com